شبی ای کاش چشمم فرش می شد زیر پای تو
 و من قربانیِ چشم تو می گشتم ، فدایِ تو

 به مژگان می زدم جارو کفِ کفشِ تو را امّا
 به جنت هم نمی دادم ، کفی از خاکِ پای تو

 برای قلب مجروحم کمی تو روضه می خواندی
 میان اشک می مُردم ، به پایِ روضه های تو

 دلم می خواست مثل گل شبی بودی در آغوشم
 از این رو می برم حسرت همیشه بر عبایِ تو

 هوای چشم های من همیشه تا ابد ابری است
 که دارم در دلم یاد تو و در سر هوای تو

 به یاد نرگس بیمار تو یک عمر بیمارم
 ندارد سینۀ زخمی شفا غیر از شفای تو

 گرفته کعبه رونق بس که گردیده به گرد تو
 صفا حتی صفا را وام دارد از صفای تو

 الا ای آخرین منجی ، امام جمعه دنیا
 همین جمعه بیاید کاش از کعبه صدای تو

شاعر: سید محمد جوادی