اشتباه ۱: هدف گذاری غیرواقع‌بینانه

وقتی اهداف احتمالی را بررسی می‌کنید، باید تخیل خود را به پرواز درآورید، تردیدهایتان را کنار بگذارید و رؤیاهای بزرگی در سر بپرورانید. اما وقتی تصمیم‌تان را درباره‌ی هدفی گرفتید، باید اطمینان حاصل کنید که هدف‌تان واقع‌گرایانه است و شما می‌توانید در فرصتی که برای خودتان تعیین کرده‌اید به آن دست یابید.برای مثال اگر هدف‌تان شرکت در مسابقات ماراتن است، خیلی غیرواقع‌بینانه است که در مسابقه‌ی ماه آینده ثبت‌نام کنید مگر اینکه قبل از آن چندین ماه تمرین کرده باشید یا اگر هدف‌تان ارتقاء به سِمت مدیرعامل شرکت است، اما تجربه‌ای در این زمینه ندارید؛ این هدفِ واقع‌بینانه‌ای نخواهد بود، حداقل نه برای حالا!

برای تعیین اهداف واقع‌بینانه، از استراتژی های هدف گذاری SMART استفاده کنید؛ یعنی مطمئن شوید که اهداف‌تان مشخص، قابل اندازه‌گیری، دست‌یافتنی، مناسب و محدود به زمان مشخصی هستند.
اشتباه ۲: تمرکز روی حیطه‌های خیلی اندک

تصور کنید همین حالا فهرستی از اهداف سال آینده تهیه کرده‌اید. قرار است کاری کنید که ۱۵ درصد افزایش حقوق داشته باشید، درخواست ترفیع شغلی دهید و هر ماه هم یک کتاب درباره‌ی مدیریت بخوانید.

اگرچه این فهرستی بلندپروازانه و در عین حال دست‌یافتنی است، اما در این میان مشکل بالقوه‌ای هم وجود دارد؛ و آن اینکه این اهداف تنها روی مسیر شغلی تمرکز دارند. در حقیقت سایر بخش‌های زندگی را به طور کامل فراموش کرده‌اید.

افراد بسیاری هستند که موقع هدف گذاری، تنها روی کار تمرکز می‌کنند اما باید به‌خاطر داشته باشید که نباید از فعالیت‌های مورد علاقه‌ی خود چشم‌پوشی کنید. اهدافی همچون نوشتن کتاب، دنبال کردن یک ورزش به صورت حرفه‌ای یا کار روی باغچه‌ی خانگی هم می‌توانند به طرز باورنکردنی برای شادی و نشاط‌تان مهم باشند.

پس وقتی اهداف‌تان را تعیین می‌کنید، مطمئن شوید که توازن درستی بین حیطه‌های مختلفِ زندگی‌تان برقرار کرده‌اید. به خاطر داشته باشید که این «توازن» برای هر کسی متفاوت است.سعی کنید بفهمید کدام حیطه‌های زندگی‌تان نیاز به تمرکز بیشتریی دارند.
اشتباه ۳: دست پایین گرفتن زمان تکمیل هدف

چند بار پیش آمده است که وظیفه یا پروژه‌تان بیشتر از آنچه فکر می‌کردید زمان گرفته باشد؟ احتمالا بیشتر از آنچه بتوانید بشمارید! شاید هم همین حرف را برای اهدافی که در گذشته برای خودتان تعیین کرده بودید بگویید.

اگر زمان تکمیل هدف را به درستی تخمین نزنید، ممکن است هنگامی که دست‌یابی به اهداف بیش از زمان مورد نظرتان طول بکشد، شدیدا دل‌سرد شوید و در نهایت شکست را بپذیرید.

بنابراین وقتی اهداف‌تان را طرح‌ریزی می‌کنید، از برنامه عملیاتی و مراحل برنامه ریزی موفق استفاده کنید. همیشه جایی در جدول زمانی‌تان برای تأخیرها و موانع در نظر بگیرید. اگر زمان بیشتری را در تخمین‌تان در نظر بگیرید، فشار کمتری برای عجله در کار و اتمام آن تا زمانی مشخص، احساس خواهید کرد.
اشتباه ۴: ارزش قائل نشدن برای شکست

فرقی نمی‌کند چقدر سخت کار می‌کنید، به هر حال چند وقت یک بار در مسیر دست‌یابی به اهداف‌تان دچار شکست خواهید شد. همه‌ی ما چنین تجربه‌ای داشته‌ایم و اصلا هم جالب نیست!

اما شکست‌هایتان همان چیزهایی هستند که در نهایت شخصیت شما را شکل می‌دهند. آنها دربردارنده‌ی درس‌هایی هستند که اگر شجاعتِ درس گرفتن از آنها را داشته باشید، می‌توانند زندگی شما را تبدیل به یکی از بهترین‌ها کنند. پس اگر در دست‌یابی به اهداف‌تان شکست خوردید، ناراحت نشوید. فقط از اشتباه‌ها یادداشت بردارید و از این آگاهی برای دست‌یابی به اهداف بعدی استفاده کنید.
اشتباه ۵: تعیین «اهداف دیگران»

شاید بعضی‌ها، مثلا خانواده، دوستان یا حتی رئیس‌تان، بخواهند روی اهدافی که تعیین می‌کنید، اثر بگذارند. شاید آنها احساس می‌کنند که بهتر می‌دانند بهترین چیز برای شما چیست یا شاید بخواهند شما مسیر مشخصی را در پیش بگیرید یا کارهای خاصی انجام دهید.

مسلما مهم است که روابط خوبی با این افراد داشته باشید و منطقی است که آنچه را رئیس‌تان می‌خواهد، انجام دهید اما اهداف‌تان باید مال خودتان باشند نه دیگران. پس مهارت قاطعانه رفتار کردن را بیاموزید و آنچه را خودتان می‌خواهید انجام دهید!
اشتباه ۶: عدم بررسی پیشرفت

دست‌یابی به اهداف زمان‌بر است و گاهی اوقات هم می‌تواند این حس را منتقل کند که پیشرفت چندانی نمی‌کنید.

به همین علت باید همه‌ی دستاوردهایتان را در دوره‌های زمانی مشخصی ارزیابی کنید. زیرمجموعه‌ای از اهداف کوچک تعیین کنید، موفقت‌هایتان را جشن بگیرید و آنچه را که باید برای حفظ پیشرفت‌تان انجام دهید، تجزیه و تحلیل کنید. مهم نیست حرکت‌تان چقدر آهسته به نظر برسد، شاید واقعا در حال پیشرفت هستید!

در ضمن می‌توانید بر اساس آنچه آموخته‌اید، اهداف‌تان را نیز به‌روز‌رسانی بکنید. آیا اولویت‌هایتان تغییر کرده‌اند؟ یا باید زمانی را برای فعالیت خاصی برای حرکت به سوی هدف کنار بگذارید؟

این اهداف هرگز از آسمان نازل نشده‌اند، بنابراین اگر لازم است، آنها را تغییر دهید؛ از این کار نترسید.
اشتباه ۷: تعیین اهداف «منفی»

نوع تفکر شما درباره‌ی اهداف، می‌تواند روی چگونگی احساس‌تان و اینکه به آنها می‌رسید یا نه، تأثیر بگذارد.

برای مثال، افراد بسیاری هدف «کاهش وزن» را دارند. اما این هدف بار معنایی منفی دارد؛ روی چیزی تمرکز می‌کند که شما نمی‌خواهید، یعنی وزن‌تان. شیوه‌ی مثبت برای بازسازی این هدف این است که بگویید «سالم شدن».

یا مثال دیگر برای بیان منفی اهداف می‌تواند «دیگر تا دیر وقت سر کار نمی‌مانم» باشد، که روش مثبت برای بیان مجدد این هدف این است: «زمان بیشتری را با خانواده می‌گذرانم.»

اهداف منفی از نظر عاطفی جذاب نیستند و این باعث می‌شود تمرکز روی آنها دشوار شود. اهداف منفی را طوری بازسازی کنید که مثبت به نظر برسند. تفاوتی که این روش ایجاد می‌کند، شما را شگفت‌زده خواهد کرد!
اشتباه ۸: تعیین اهداف بیش از اندازه

وقتی شروع به هدف گذاری می‌کنید، ممکن است چیزهای زیادی را ببینید که می‌خواهید به دست آورید. پس شروع به تعیین هدف در تمامی حیطه‌ها می‌کنید.

مشکل اینجاست که شما زمان و انرژی ثابتی دارید. اگر سعی کنید در آنِ واحد روی اهداف بسیار متفاوتی تمرکز داشته باشید، قادر نخواهید بود تا توجه لازم را به هر یک از اهداف خود معطوف کنید.

به جای این کار، در هنگام تعیین اهداف از قانون «کیفیت، نه کمیت» استفاده کنید. روی اهمیت نسبی هر چیزی که می‌خواهید طی شش تا دوازده ماه آینده به آن دست‌یابید کار کنید و برای تمرکز بر آنها، بیش از سه هدف انتخاب نکنید.

به خاطر داشته باشید که موفقیت حرکت شما به سوی هر هدف، به تمرکزی وابسته است که در آنِ واحد روی چند چیز معطوف داشته‌اید. اگر تعداد اهدافی را که روی آن کار می‌کنید، محدود نمایید، زمان و انرژی مورد نیاز خود را برای انجام درست کارها، به‌دست خواهید آورد.