اخیرا سایت های متعددی مصاحبه ای را از مهدی واعظ عبایی خراسانی عضو جدا شده انجمن حجتیه منتشر کرده اند که در بخشی از آن، آقای عبایی خراسانی ادعاهایی را در خصوص گرایش علامه مصباح به انجمن حجتیه مطرح می کند؛ اما نکته قابل توجه اینجاست که برخی سایت ها- از جمله انتخاب – از کل بیانات طولانی وی، بخش ادعاهای این فرد علیه آیت الله مصباح را که حدود چهار خط است را به عنوان تیتر منتشر کرده است!

 
 گذشته از این که این تیتر چند خطی، در اصول حرفه ای خبرنگاری، بسیار ناشیانه است، از انتخاب این سه – چهار خط از کل این مصاحبه نسبتا طولانی، به راحتی می توان مغرضانه بودن تیتر را نیز درک کرد.
 
 تمام ادعاهای عبائی خراسانی علیه آیت الله مصباح در این مصاحبه که تیتر انتخاب هم هست، این عبارت است:
 
« اما گرایش آقای مصباح یزدی به انجمن زیاد بود. موسسه ایشان قبلا نامش در « در راه حق» بود بعدها به موسسه«امام خمینی» تغییر نام داد. خاطرم هست تابستان 1357 پس از کشتار و سرکوب انقلابیون در خراسان، امام خمینی فرمودند که امسال شیعیان جشن نیمه شعبان ندارند، این ها به مشهد آمدند و در دیوار شهر را پر از پرده و آویز کردند و جشن گرفتند. دولت هم از آنها حمایت کرد.»
 
گذشته از این که بسیاری از این سایت ها – پس از نامه آیت الله یزدی به آیت الله شبیری - به خاطر حفظ حرمت مراجع و علما یقه چاک می کردند، امروز به راحتی و از زبان یک فرد جدا شدن از انجمن حجتیه و بدون هیچ گونه دلیل و سند متقنی، اتهاماتی را به علامه مصباح نسبت داده و آن را دستمایه تخریب و خالی کردن عقده های درونی از روشنگری های علامه مصباح قرار می دهند، چند نکته در این مسأله مورد توجه است:
 
آقای عبائی خراسانی به قدری سطحی نگر در مورد آیت الله مصباح یزدی نظر داده است که حتی صرف این که آیت الله مصباح زمانی مسئولیت بخش آموزش مؤسسه در راه حق را بر عهده داشته است، آن را همان مؤسسه آیت الله مصباح قلمداد کرده که امروز نام آن تغییر کرده و تحت عنوان مؤسسه امام خمینی (ره) فعالیت می کند! در حالی که این دو نهاد، مستقل از یکدیگر هستند و مؤسسه در راه حق نیز هم اکنون مشغول فعالیت می باشد.
 
نکته دوم این که ایشان نمی داند در شایعاتی که در خصوص جشن نیمه شعبان علیه آیت الله مصباح یزدی منتشر شده است، مکان برگزاری آن جشن، قم و آن هم مؤسسه در راه حق عنوان می شده است؛ لذا می گوید این ها به مشهد آمدند و در آنجا جشن گرفتند! این در حالی است که این شایعه تا حدی بالا گرفته و شهرت یافته بود که آیت الله رضا استادی از مسئولان موسسه در راه حق در سال 57 در مصاحبه با روزنامه رسالت در تاریخ 8 شهریور78 ضمن تقبیح دروغگویی و شایعه افکنی علیه آیت الله مصباح، گفته بود که در آن زمان، ساختمان مؤسسه در راه حق، یک خانه قدیمی کوچک بود که هنوز در دست ساخت و تعمیر بوده و آن هم در یک کوچه تنگ قرار داشته که قابلیت برای برگزاری جشن را نداشته است. مگر این که آقای عبائی خراسانی عمدا خواسته باشند ورژن جدید شایعه را با تغییر در مکان آن، ارائه کرده باشند.
 
 آقای مهدی واعظ عبائی خراسانی با این که حتی از همین مسائل ساده مذکور بی اطلاع است، به ارائه نظر تخصصی پرداخته و در همین مصاحبه می گوید آقای قرائتی با آقای حلبی ارتباط داشته ، ولی انجمن حجتیه ای نبوده، اما آقای مصباح، انجمن حجتیه ای بود! یعنی ایشان تا این حد دقت نظر داشته اند که حتی متوجه می شدند کدام مراودات بدون گرایش و کدام مراودات با گرایش به انجمن حجتیه بوده است.
 
یکی از راه های تهمت زنندگان علیه علامه مصباح این است که شایعه را از زبان افراد دیگری نقل کنند که بتوانند از مسئولیت پاسخگویی به ادعاهایشان شانه خالی کنند و در عین حال به هدفشان که همان تخریب شخصیت است نیز رسیده باشند.
 
 جالب آن که تهمت زنندگان هرگز برای سخنانشان  جز ادعا، دلیلی نمی آورند و جالب تر آنکه در عین حال از کسانی که چنین شایعاتی را رد می کنند، طلب دلیل می کنند! مثلا در تهمت فوق، هیچ دلیلی جز ادعای فلان فرد ندارند و یا در تهمت عدم حضور ایشان در جبهه و مخالفت ایشان با دفاع مقدس، هیچ دلیلی ندارند و تنها عنوان می کنند چون عکسی از ایشان در جبهه وجود ندارد!! پس در جبهه نبوده و با دفاع مقدس مخالف بوده اند؛ همین ها چشمشان را بر نوع تفکرات علامه مصباح که در کتب و سخنرانی هایشان وجود داشته و دارد – که اتفاقا مورد انتقاد طیف خودشان است-  و بر بیش از 15 شهید از مؤسسه امام خمینی (ره) در دفاع مقدس که برخی از آن ها از شاگردان خاص و حتی از اقوام ایشان بوده اند، می بندند و یا حتی مصاحبه محافظ آیت الله مصباح در جبهه را نمی بینند.
 
 در حالی تهمت انجمن حجتیه ای به ایشان زده می شود که ایشان قبل و بعد از انقلاب اسلامى با حمایت و ترغیب امام خمینى «قدس‌سره» چندین دانشگاه، مدرسه و مؤسسه را راه اندازى کرد که از مهم ‌ترین آنها مى توان بخش آموزش مؤسسه‌ى در راه حق، دفتر همکارى حوزه و دانشگاه و بنیاد فرهنگى باقر العلوم را نام برد. آیا می توان پذیرفت که ایشان تفکر حجتیه ای دارد و در عین حال مورد حمایت امام (ره) برای تأسیس مؤسسه و مدرسه بوده است و مضحک تر آنکه در حالی که نماینده امام (ره) بوده ، بر خلاف نظر امام (ره)، به برپایی جشن در نیمه شعبان اقدام کرده است؟
 
 هر کسی کوچکترین آشنایی با تفکرات آیت الله مصباح داشته باشد، می داند که اصلا نمی شود به آیت الله مصباح با آن نگاه جامع به دین، نسبت حجتیه ای بودن بدهد؛ لذا حتی دشمنان ایشان نیز به این مسأله اقرار کرده اند. نمونه آن کارشناس صدای آمریکاست که بر محال بودن تناسب تفکر انجمن حجتیه و آیت الله مصباح یزدی  تصریح می کند.
 
 به قدری ایشان – بر خلاف انجمن حجتیه ای ها – بر وسیع بودن قلمرو دین و گستره آن در مسائل اجتماعی و سیاسی تأکید دارند که به همین دلیل مغضوب گروه های متعددی – از جمله همین تهمت زنندگان – قرار داشته و دارند، به نحوی که زمانی به ایشان لقب « تئوریسین خشونت » دادند، اما در عین حال به ایشان انگ حجتیه ای بودن و تلاش برای بیرون کردن دین از سیاست می زنند! همین اظهارات متناقض کافی است تا به عمق کینه و دست و پا زدن این طیف، برای ترور شخصیت آیت الله مصباح پی ببریم.
 
 قبل از انقلاب، نشریه ای به نام انتقام منتشر می شد؛ کسانی که نسبت به خفقان آن دوران اندک اطلاعی داشته باشند، می دانند نام همین نشریه کافی بود تا مجازات سنگین، هر یک از اداره کنندگان این نشریه را تهدید کند؛ اما آیت الله مصباح، به تنهایی هم مسئول تهیه و نوشتن مطالب، هم چاپ آن بودند و با شیوه های مختلفی آن را در شهرهای مختلف توزیع می کردند و بسیاری ازانقلابیون با این که نشریه انتقام را می شناختند، نمی دانستند، چه کسی آن را اداره و منتشر می کند؛ در این نشریه مطالبی از مفاهیم بنیادین نظام اسلامی تا لزوم مبارزه با طاغوت و حتی گاهی شیوه های مبارزه منتشر می شد؛ آیا چنین فردی با چنین سابقه و تفکری که به وی انگیزه انتشار انتقام را می دهد، می تواند تفکر حجتیه ای و جدا بودن دین از سیاست را داشته باشد؟
 
در پایان یادآوری مصاحبه حجت الاسلام رحیمیان در تاریخ 19خرداد 87  در این باره خالی از لطف نیست:
 
نسل انقلاب هیچگاه مناظرات آقای مصباح با سران و اندیشمندان کمونیست و مارکسیست و تفوق و قدرت علمی ایشان را که اوایل پیروزی انقلاب از سیمای جمهوری اسلامی پخش می شد، فراموش نخواهد کرد. تبحر و تسلط کم نظیر آیت الله مصباح در تمام معارف و علوم اسلامی از ایشان شخصیتی ساخته که رهبر انقلاب، ایشان را پرکننده جای خالی علامه طباطبایی و شهید مطهری دانستند. عمده آثار و کتابهای علمی آقای مصباح تبیین ناب اسلام ناب و تفکر امام است، به گونه ای که مباحثی از قبیل حکومت اسلامی و ولایت فقیه در آثار ایشان درخشش خاصی دارد و این از عجایب روزگار ما است که شخصیتی را که در عمده آثارش اصول خط امام از قبیل عدم جدایی دین از سیاست و ولایت فقیه موج می زند، متهم به ارتباط با جریان منحرفی [حجتیه] می کنند که نماد جدایی دین از سیاست است.
 
حاصل آنکه تهمت انجمن حجتیه ای بودن، بسیار مفتضح تر از آن است که بتوان آن را به شخصیت انقلابی و مورد حمایت امام (ره) و رهبری نسبت داد.
 
  اما راز  این که منحرفان از اسلام راستین و انقلاب می خواهند با تهمت و دروغ پراکنی علیه عقبه تئوریک نظام، ایشان را تخریب شخصیت کنند، به بهترین نحو در سخن رهبری در جمع دانشجویان شرکت کننده در طرح ولایت در سال ۱۳۷۹ بیان شده است:
 «این هجوم‌های تبلیغاتی را که به شخصیت‌های برجسته، به انسان‌های والا و با اخلاق برجسته می کنند، اینها همه اش نشان دهنده ی اهداف و نیات دشمن است. یک نفر مثل جناب آقای مصباح که حقیقتاً این شخصیت عزیز، جزو شخصیت‌هایی است که همه ی دلسوزان اسلام و معارف اسلامی از اعماق دل بایستی قدردان و سپاسگزار این مرد عزیز باشند، مورد هجوم تبلیغاتی قرار می گیرند ... حرف رسا و نافذ، منطق قوی و مستحکم هر جایی که باشد، آنجا را دشمن زود تشخیص می‌دهد، چون حسابگر است دشمن آنجا را خوب می شناسد و به مقابله اش می آید با مرحوم شهید مطهری هم همین جوری برخورد کردند»
 
 
---------------------------------------------------------------------------------------
@ghalamtalabe