یکی از علمای ربانی در مورد مقام والای مرحوم حضرت آیت الله کوهستانی_اعلی الله مقامه الشریف_ می فرماید:

مرحوم آیت الله کوهستانی_رحمت الله تعالی علیه_ کسی بودند که ملائکه افتخار خدمتگذاری ایشان را داشتند.من برای این مطلب دلائلی دارم که غیر از قصه ای که نقل میکنم،بقیه دلائلم را نمی توانم نقل کنم و آن قصه این است:

روزی یکی از محترمین مشهد که در خیابان نادری نزدیک میدان شهدا مغازه دارد،نزد من آمد و گفت:

دختری دارم که در حدود 14 سال سن ازش می گذرد و همه روز صبح که از خواب بلند می شود،مطالب عجیبی برای ما می گوید و معتقد است که ارواح،با او آن چیزها را خبر دادند. اتفاقا اکثرش هم مطابق واقع است.اگر برای شما زحمت نباشد به منزل ما تشریف بیاورید و ببینید که او چه می گوید و این ها را از کجا یاد می گیرید،نکند خدای ناکرده دیوانه شده باشد؟!

من به منزل آن ها رفتم.آن دختر برای من مطالب عجیبی از کرات بالا و ساکنین آن ها گفت و معتقد بود که  ارواح،در شب های گذشته او را به آن کرات برده اند و آن ها را دیده است و ضمنا از زیارت گاه ها و مشاهده مشرفه و چگونگی ساختمان عتبات مقدسه،زیاد اسم برد و چون  آن ها را دیده بودم،می دیدم بدون کم و زیاد،آن ها را معرفی می کند و حال آن که پدر و برادرانش می گفتند:او هنوز از مشهد بیرون نرفته است!

در چند جلسه با حضور پدر و برادرانش که با من رفیق بودند،مطالب زیادی برای ما گفت و ما از او استفاده کردیم که شرحش مفصل است.در یکی از جلسات به من گفت:

شما آقای کوهستانی ره را می شناسید؟؟!!

گفتم:بله خدمتشان  ارادت دارم.

گفت:دیشب مرا به خانه ایشان برده اند.

و شروع کرد به توضیح خصوصیات جاده و کوچه های روستای کوهستان و کیفیت درب ورودی منزل مرحوم حضرت آیت الله کوهستانی_رضوان الله علیه_ و گفت:

وقتی دیشب وارد منزل ایشان شدیم،اطاق بزرگی طرف راست و چند اطاق کوچک روی سر درب منزل طرف چپ بود که طلاب در آن استراحت کرده بودند و در مقابلمان ،درب کوچکی بود که به قسمت اندرونی منزل ایشان می رفت.ما به آن جا رفتیم.قبل از این که به درب اطاق خواب آقای کوهستانی_ره_ برسیم،ارواحی همراه من بودند،گفتند: این جا خانه یکی از اولیای خداست

گفتم:اسمش چیست؟

گفتند:شیخ محمد کوهستانی_رضوان الله علیه_

سپس اضافه کردند که:

اگر ما را راه بدهند و  ایشان بیدار باشد از او استفاده خواهیم کرد.

ولی متاسفانه وقتی به درب اطاق خواب ایشان رسیدیم،دو نفر ملک حافظ ایشان بودند و از ورودمان جلوگیری کردند و چون اصرار کردیم ،فقط به من اجازه دادند که از بیرون اطاق ایشان را ببینیم ولی ایشان خواب بودند.

در این جا خصوصیات قیافه مرحوم آقاجان_حضرت آیت الله کوهستانی ره_ را شرح داد که مطابق واقع بود و بلکه تمام آن چه از نشانی های روستای کوهستان و منزل ایشان توضیح داده بود ،همه صحیح بود و حتی خصوصیات خانه اندرونی معظم له که بعدها آن را دیدم ،بدون کم و زیاد،او قبلا برای من شرح داده بود.

وقتی من خدمت آقاجان رسیدم و جریان  این دختر را برای ایشان نقل کردم،ایشان تبسمی فرمودند و خاطر نشان کردند:

بعید نیست،همه ما تحت حفاظت ملائکه ،طبق امر الهی هستیم...